جدول جو
جدول جو

معنی کار گذاشتن - جستجوی لغت در جدول جو

کار گذاشتن
چیزی را در جایی نصب کردن
تصویری از کار گذاشتن
تصویر کار گذاشتن
فرهنگ فارسی عمید
کار گذاشتن
(نَ / نِ دَ)
نصب کردن چنانکه دری را در درگاه
لغت نامه دهخدا
کار گذاشتن
نصب کردن (مثلا دری را در چهار چوبه خود)
تصویری از کار گذاشتن
تصویر کار گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از باز گذاشتن
تصویر باز گذاشتن
واگذاشتن، واگذار کردن، سپردن، چیزی را در اختیار کسی گذاشتن، سپردن کاری یا چیزی به دیگری، برای مثال بلبلا مژدۀ بهار بیار / خبر بد به بوم بازگذار (سعدی - ۱۷۴)
دست برداشتن از چیزی یا کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قرار گذاشتن
تصویر قرار گذاشتن
شرط کردن، عهد و پیمان کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گام گذاشتن
تصویر گام گذاشتن
قدم گذاشتن، گام نهادن
فرهنگ فارسی عمید
(بِشُ دَ)
بر کنار کردن. دور از دسترس قرار دادن
لغت نامه دهخدا
(رَ بُ دَ)
کم گذاشتن. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). رجوع به کسر و کسر کردن شود
لغت نامه دهخدا
(مُ)
بار گذاشتن دیگ و جز آن، بر روی اجاق یا سه پایه که زیرآن آتش است نهادن پختن را: آبگوشت را بار گذاشتی ؟
لغت نامه دهخدا
تصویری از بکار گماشتن
تصویر بکار گماشتن
بکار داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثر گذاشتن
تصویر اثر گذاشتن
نشانه نهادن علامت گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
زندگانی بسر کردن عمر سپری کردن، عمر گذراندن (گذرانیدن)، صرف عمر کردن زندگانی بسر بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اثر گذاشتن
تصویر اثر گذاشتن
هناییدن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
نضع جانبًا
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
Scrap, Sideline
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
jeter, mettre sur la touche
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
weggooien, aan de kant zetten
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
descartar, colocar de fora de jogo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
wegwerfen, aus dem Spiel nehmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
wyrzucać, wykluczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
выбрасывать , отстранить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
викидати , відсторонити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
descartar, poner fuera de juego
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
ہٹا دینا , باہر رکھنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
हटाना , बाहर रखना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
ফেলে দেওয়া , মাঠের বাইরে রাখা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
ทิ้ง , ยกออกจากเกม
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
kutupa, kuweka kando
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
atmak, dışarıda bırakmak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
廃棄する , 除外する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
scartare, mettere da parte
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
לזרוק , להוציא מהמשחק
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
버리다 , 제외하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
membuang, mengesampingkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کنار گذاشتن
تصویر کنار گذاشتن
丢弃 , 让出场外
دیکشنری فارسی به چینی